استراتژی محتوا
استراتژی محتوا دقیقاً چیست؟
خیلی خلاصه بگویم استراتژی محتوا از بخشهای اصلی زیر تشکیل شده است:
هدفگذاری (کوتاه مدت، میانمدت و بلند مدت)
توصیف برند (هویت برند، ارزشها، ماموریت، چشمانداز و ...)
توضیح محصولات و خدمات کسبوکار یا فرد
شناخت مشتریان و مخاطب (دموگرافیک و پرسونا)
تحلیل رقبا
تحقیق کلیدواژه
نقشه سفر مشتری
راهنمای نوشتن محتوا (لحن، ساختار، سئو، رنگها و...)
کانالها و نحوه توزیع محتوا
تقویم محتوا
شاخصهای عملکرد
تمام این بخشها در قالبهای مختلفی مثل صفحه گسترده (مثل فایل اکسل)، متن، جدول، فهرست و ... نوشته میشود.
استراتژی را یکبار تدوین میکنند اما در طول انجام کار همیشه یک چشممان باید روی استراتژی باشد.
نباید از مسیر تدوین شده در استراتژی منحرف شد مگر این که شاخصهای عملکرد در گزارشهای کوتاه یا بلند مدت نشان دهد به اهداف نرسیدیم. در این حالت استراتژی را اصلاح میکنیم.
چرا باید استراتژی محتوا بنویسیم؟ واقعا لازم است؟
اگر تجربه تولید محتوا در یک وبلاگ یا شبکه اجتماعی دارید حتماً هر روز فکرتان درگیر پیدا کردن موضوع بوده است. خیلی وقتها آدم گیج میشود این موضوعی که میخواهم تولید محتوا کار کنم به سایت یا صفحه من ربط دارد یا نه؟
مهمتر این که بدون استراتژی نمیدانیم کارهایی که انجام میدهیم در راستای هدفمان هست یا نه؟
بدون استراتژی، بازاریابی محتوای شما به اصطلاح باری به هر جهت حرکت میکند و هرگز نمیتوانید یک جهت مشخص داشته باشید.
استراتژی محتوا چیست؟حتما بخوانید: استراتژی محتوا چیست؟
در کل هدف از نوشتن استراتژی محتوا مشخص کردن چیزهایی است که که کمک میکند چه کارهایی را چطور انجام دهید.
تدوین استراتژی محتوا چه مزیتهایی دارد؟
مزیتهای داشتن استراتژی محتوا آنقدر زیاد است که اگر از همان اول درستش نکنید و در ادامه به آن عمل نکنید فقط پول و وقت خود را هدر دادهاید.
به طور کلی استراتژی کمک میکند نتیجه تضمین شده و بهتری از بازاریابی مبتنی بر محتوا بگیریم. این مزیتها را میتوانیم اینطور ساده کنیم:
کاهش زمان صرف شده برای تولید محتوا
تولید محتوای هدفمند
افزایش احتمال موفقیت
برتری و جایگاهیابی نسیبت به رقبا در بازار
کاهش هزینه و زمان آموزش کارکنان
بهبود سئوی وبسایت
یکپارچگی محتوا
استراتژی چطور روی سئو تاثیر میگذارد؟
الگوریتمهای گوگل در سالهای اخیر خیلی قوی شدهاند و هر روز به درک انسانی نزدیکتر میشوند. حالا هوش مصنوعی میتواند ارتباط بین کلمات و جملهها را درک کنند. در واقع رباتهای نرمافزاری که محتوای وبسایتها را بررسی میکنند میتوانند بفهمند در چه موضوعی و با چه کیفیتی است.
گوگل تمام زورش را میزند که به انسان نزدیک شود. خندهدار است که از آن طرف برخی انسانها تمام زورشان را میزنند که بتوانند شبیه ماشین رفتار کنند. تمام کارشناسان و مهندسان گوگل میگویند محتوای خود را برای کاربران بنویسید و خیالتان راحت باشد. نیازی نیست خودتان را برای کشف بهترین ساختار گوگلپسند خسته کنید. همین که برای کاربر محتوا تولید کنید و رضایت آنها را به دست آورید گوگل هم به محتوای شما ارزش بیشتری میدهد.
البته این توصیه به این معنی نیست که تمام نکات سئو بیهوده هستند. در تمام کارهای سئو تلاش میکنیم موتور جستجوی گوگل راحتتر بتواند ما و محتوای ما را بشناسد. پس به دنبال فریب گوگل یا جادوگری نیستیم!
پس در حقیقت اگر شما کاربران و انسانها را در نظر بگیرید، آیند? گوگل هستید. مقصد نهایی گوگل انسان است.
جمعبندی: شما برای کاربران استراتژی محتوا مینویسید، نه گوگل و استراتژی محتوا برای کاربر نوشتن یعنی توجه گوگل را به طور ویژهای جلب کردن.
در ادامه مراحل تدوین یک استراتژی محتوا را توضیح میدهیم.
بدون استراتژی مناسب و البته، مدیریت درست، بازاریابی محتوا عملاً بیفایده است؛ پس لازم است که با دانش کافی و مهارت لازم به تدوین استراتژی بپردازیم.
مراحل تدوین استراتژی محتوا
برای هر سایت و هر کسب و کاری که بخواهید استراتژی محتوا بنویسید، حتما لازم است که مراحل زیر را طی کنید.
قدم اول: اهداف خود را از تدوین استراتژی محتوا مشخص کنید
قبل از هر چیز هدف خود را از بازاریابی محتوا برای سایت خود مشخص کنید. اگر این مرحله به خوبی انجام شود به تمام قدمهای بعدی شما جهت میدهد. هدف که مشخص باشد، در میان انبوهی از دادههای خام گیج و سردرگم نمیشوید.
هدف، دقیقا شما را راهنمایی میکند که به دنبال چه چیز باشید و چه کانالهایی را برای آن بررسی کنید. در حقیقت هدف شما چراغی است که در تاریکی شما را راهنمایی میکند.
من در ادامه چند نمونه از اهدافی که میتواند مد نظر خودِ شما یا مشتریتان باشد را مثال میزنم.
افزایش نرخ تبدیل
افزایش ترافیک سایت
افزیش مشارکت و تعامل کاربران در سایت شما
برندینگ برای کسب و کار
افزایش فروش و درآمد
البته دقت کنید که لازم نیست فقط یکی از موارد بالا را هدف بگیرید، شاید همزمان 2 یا سه مورد را بخواهید هدف قرار دهید، اما لطفا جوگیر نشوید و هدفهای غیرواقعی و نجومی تنظیم نکنید، چراکه همه کاره و هیچکاره میشوید و به هیچکدام از اهداف نمیتوانید درست حسابی برسید.
در تکمیل صحبتهای این بخش توجه شما را به یکی از بهترین تدتاکهای وبلاگ نوین به اسم رهبران بزرگ با چرا شروع میکنند، جذب میکنم. در این تدتاک سایمون سینک شما را با قانون دایر? طلایی آشنا میکند و خواهید دید که هدفهای شما همین بخش «چرایی» قضیه هستند.
نظریه دایره طلایی
مثلا تصور کنید شما صاحب یک آموزشگاه موسیقی هستید، هدف اولیه شما جذب کاربران از طریق ترافیک گوگل است. در ادامه هدف ثانویه شما میتواند آموزش کامل و جامع تئوری موسیقی در وبلاگ باشد. در نتیجه شما هر دو طیف مخاطبان را باید در نظر بگیرید.
نکتهای که در رابطه با هدف شما بسیار اهمیت دارد این است که رویکرد مشخصی نسبت به هدف خود داشته باشید. تنها به «افزایش ترافیک بیشتر» اکتفا نکنید. دقیقا مشخص کنید که چه میزان ترافیکی در چه زمانی میخواهید بدست آورید. یا مثلا «افزایش فروش به میزان 15% در مدت سه ماه» هدف کاملا واضح و مشخصی است.
حالا وضعیت "چرا"ی سایت ما مشخص شد. الان باید به دنبال «چه» باشیم.
هدفهای خود را باید طوری تعیین کنید که مشخص، قابل اندازهگیری، در دسترس، زماندار و مناسب باشند. درباره این 5 ویژگی در مقاله هدف گذاری SMART کامل توضیح دادهایم.
شاخصهایی که برای عملکرد تنظیم میکنید براساس همین اهداف هستند.
قدم دوم: وضع فعلی کسب و کار خود را به طور کامل بررسی کنید
پس از تعیین هدف کلی، لازم است که وضعیت کلی کسب و کار خود را به طور کاملِ کامل بررسی کنید. این بررسی جنبههای مختلفی دارد، من در این قسمت مهمترین چیزهایی که باید بررسی کنید را برای شما میآورم.
1. بررسی وضعیت کلی شرکت
برای بررسی این قسمت تنها کافی است جواب سوالهای این بخش را پیدا کنید.
درآمد این شرکت چگونه تامین میشود؟
بیشترین درآمد این شرکت مربوط به کدام محصول یا خدمات است؟ چرا این محصول این چنین برای شرکت درآمدزا است؟ نیاز بازار برای این محصول بیشتر است یا روی برندینگ و تبلیغات این محصول بیشتر کار شده است؟ یا هر دلیل دیگری. (این سوال یکی از مهمترین سوالها برای شماست. چراکه یک بخش مهم از استراتژی شما حول خدمات پرطرفدار شرکت میچرخد).
ساختار تیم فروش چگونه است؟ چه پارامترهایی برای آنها اهمیت دارد؟
2. فرآیند محتوای فعلی شرکت را بررسی کنید
روند مقالههای وبلاگ شرکت در چه وضعیتی است (البته اگر وبلاگ دارد). رویکرد فعلی شرکت تا اینجا در مورد محتوا به چه صورت بوده است؟
چه کسی درباره موضوعات و محتوا گذاری تصمیم گیری میکند؟ آیا یک تیم محتوا به صورت مجزا وجود دارد یا محتواها توسط کارکنان سایر بخشها تولید میشود؟
تیم کنونی چه نوع محتواهایی تا به حال تولید کرده است؟
فاکتورهای مهم برندینگ برای شرکت چه چیزهایی هستند؟
برای اینکه کار شما راحتتر شود من سه روند کلی بررسی محتوای فعلی سایت را برایتان مشخص میکنم:
بررسی محتوای فعلی بر اساس معیارهای گوگل آنالیتیکس: تمام صفحات سایت، وبلاگ و لندینگ پیجها را بر اساس شاخصههای گوگل آنالیتیکس بررسی کنید. موارد بسیار مهمی که حتما باید به آن اهمیت بدهید، شامل نرخ پرش (Bounce Rate)، زمان سپری شدن در سایت (Average time on site) و تعداد بازدیدهای صفحات مختلف (PageViews) هستند.
این مرحله به شما کمک میکند که پتانسیل کلمات کلیدی بالقو? سایت خود را بسنجید. ببینید سایت شما در کدام کلمه کلیدی جایگاه مناسبی دارد، روی کدام کلمات کلیدی باید بیشتر سرمایهگذاری کنید و محتوای شما در کدام کلمات کلیدی ضعف دارد و نیاز به انرژی مضاعف در آن زمینه است. اگر نمیدانید که چگونه از گوگل آنالیتیکس استفاده کنید به مقال? راهنمای کامل گوگل آنالیتکس در وبلاگ نوین مراجعه کنید.
بررسی بر اساس معیارهای سئو: در این مرحله تنها کافی است یک بررسی مختصر در مورد کیفیت بک لینکها، اعتبار دامن? سایت و مواردی از این قبیل انجام دهید.
بررسی چشم انداز محتوای فعلی: آیا وضعیت فعلی محتوای شما برای کاربر مناسب است؟ آیا کاربران با آن ارتباط برقرار کردهاند؟ چقدر فیدبک گرفتهاید؟ با محتوای فعلی چه نوع از مخاطبان را جذب کردهاید؟ محتوای شما کجای قیف بازاریابی قرار دارد؟ (اگر با این مفهوم فوقالعاده مهم بازاریابی آشنا نیستید، حتما مقال? تاثیر محتوا بر قیف بازاریابی را در وبلاگ ما بخوانید).
3. هویت برند خود را به محتوا ربط دهید
اگر هویت برند کسبوکار خود را تنظیم کردهاید و تازه میخواهید بازاریابی مبتنی بر محتوا شروع کنید، باید برند شما در محتوا هم دیده شود.
محتوای شما قرار است به برندینگ هم کمک کند و مهمتر این که نباید محتوای شما ارزشها، چشمانداز و ماموریتی متفاوت از برند فعلی داشته باشد.
بررسی کنید چه موضوعات، مشکلات و نیازهایی در اولویت برند بوده است. همانها را در تولید محتوا مد نظر قرار دهید.
هویت بصری را به عنوان مبنا قرار دهید. تصاویر مورد استفاده در مقالات، موضوعات فرعی و ... همه میتوانند به برند کمک کنند.
قدم سوم: کلمات کلیدی کسب و کارتان را پیدا کنید
بگذارید اینطور برایتان بگویم. تقریبا همه چیز به کلمات کلیدی ربط پیدا میکند؛ تحقیق کلمات کلیدی به 3 دلیل اهمیت اساسی دارند:
تحقیق کلمات کلیدی به شما کمک میکند بفهمید که در حوز? فعالیت شما کاربران به دنبال چه هستند، چه سوالاتی دارند و نیازشان چیست.
کلمات کلیدی یکی از مهمترین دریچهها برای ورورد کاربران و هدایت ترافیک از طریق گوگل به سایت شماست.
گوگل هم کسب و کار شما را راحتتر شناسایی میکند. در حقیقت اصلیترین ابزارِ گوگل، برای فهم کسب و کار شما و حوز? فعالیتتان کلمات کلیدی شماست.
اما دقت کنید که تمام استراتژی شما نباید بر اساس کلمات کلیدی و سئو نوشته شوند. کلمات کلیدی و سئو باید یک عامل مهم برای استراتژی محتوای شما باشند. کلمات کلیدی میتوانند جرقههای خوبی برای تولید محتوا در ذهن شما روشن کنند. اما این کافی نیست. شما باید این کلمات کلیدی را با ایدهها و نیازهای حوز? کسب و کار خود ترکیب کنید تا بتوانید بهترین مطالب ممکن را بنویسید.
چطور تحقیق کلمات کلیدی انجام دهیم؟
دهها ابزار و سرویس مختلف وجود دارد که در پیدا کردن کلمات کلیدی به شما کمک میکنند. توجه کنید که داشتن فهرستی بلند از کلمات کلیدی مرتبط با کسبوکار و محصول کافی نیست. مهم این است که این کلمات کلیدی را دستهبندی و اولویتبندی کنید.
ابزارهایی مثل kwfinder ،keywordtool، عبارتهای پیشنهادی در جستجوی گوگل و یکی از بهترینها کیورد پلنر گوگل کمک کننده هستند. بقیه کارهای دیگر با خودتان است. البته همیشه در نظر داشته باشید تحلیل و قضاوت شخصی در شناسایی کلمات کلیدی و قصد کاربر از به کار بردن آنها در درجه اول اهمیت قرار دارد.
با توجه به این که این کار به تنهایی بحثی طولانی و پر از نکته است، شما میتوانید در «دوره تحقیق کلمات کلیدی نوین» هر چه را که لازم است آموزش ببینید و بهینهترین کلمات کسب و کارتان را پیدا کنید.
قدم چهارم: رقبای حوز? کسب و کار خود را بررسی کنید
یکی از مهمترین و اساسیترین قدمها برای تدوین استراتژی محتوا برای سایت بررسی و تحلیل رقبای شماست. برای تجزیه و تحلیل رقبا یک روش راحت و کاربردی وجود دارد:
از گوگل بزرگ کمک بخواهید. چگونه؟ کافی است کلمات کلیدی مورد نظر خود را در گوگل سرچ کنید و لینکهایی که در صدر نتایج جستجو قرار دارند را شناسایی کنید. همین کار راحت یعنی شناسایی مهمترین رقیبان شما در عرص? فعالیتتان. حال کافی است سری به سایتهایشان بزنید و امکانات مختلف آنها را بررسی کنید.
مثلا اینکه آیا وبلاگ دارند یا نه؟ دسته بندیهای وبلاگشان چگونه است، در وبلاگ چه موضوعاتی را پوشش دادهاند، در کدام شبکههای اجتماعی حضور دارند. سری به شبکههای اجتماعیشان بزنید و آنها را بررسی کنید.
در تحلیل رقبا این موارد را میخواهیم بفهمیم:
در چه موضوعاتی هنوز تولید محتوا نکردهاند
نقاط قوت و ضعفشان چیست؟
کدام محتوا نرخ تعامل بیشتری دارد (لایک، نظر و...)
تمرکز اصلی محتوا روی چیست؟
در چه کلمات کلیدی رتبه دارند یا ندارند؟
در کل ما از تحلیل رقبا میخواهیم استراتژی دیگران را بفهمیم. با این کار استراتژی بهتری از رقبا تدوین میکنیم و مهمتر این که بخشی از موضوعات، بازار و جامعه را هدف قرار میدهیم که هدف رقبا نیست. اینطور کار ما ارحتتر میشود.
البته این پایان ماجرا نیست.
حالا باید سراغ کسبکارهای مشابه یا رقبای خارجی بروید و سایتهای خارجی را بررسی کنید. این مورد هم کمک زیادی به شما میکند؛ چراکه عموما سایتها و وبلاگهای خارجی از کیفیت بالایی برخوردارند و اگر شما بتوانید در حوز? کاری خود به مقیاسی جهانی نزدیک شوید، قطعا برندهاید و از کلی رقبایتان (یا شاید حتی تمام رقبا) جلو بیافتید.
اصلا نگران تقلید کردن نباشید، تقریبا تمام کسب و کارهای موفق هر حوزهای تا حد ممکن به نمون? خارجی شبیه است. تنها کافی است خوب و هوشمندانه از آنها ایده بگیرید.
قدم پنجم: پرسونای مشتری خود را تهیه کنید
پرسوناهای مشتری، یک سری کاراکترهای خیالی هستند که الگوهای رفتاری، اهداف، نیازها و ویژگیهای شخصیتی بسیار نزدیک به مخاطبان ایدهآل ما دارند. پرسونا کمک میکند تا بدانید مشتریتان چه رفتارهایی دارد، واکنشهای او به مسائل مختلف چگونه است، موانع ذهنی که او را در برابر شما دلسر میکنند کدامند، چه اهدافی دارند، چه چیزهایی نیاز دارند و در نهایت شما در قبال آنها چه کاری میتوانید انجام دهید. بعد از شناخت مخاطب است که میتوانید برنامه بازاریابی موثری ترتیب دهید، نیازهای مخاطب را برطرف و او را به یکی از مشتریان وفادار برندتان تبدیل کنید.
در این مرحله میخواهیم بدانیم مشتریان فعلی چه افرادی با چه مشخصات و ویژگیهایی هستند.
مشخصات و ویژگیهایی مثل موارد زیر:
مشتریان این شرکت بیشتر از چه کانالهایی از شرکت خرید میکنند؟
آنلاین خرید میکنند؟ تلفنی سفارش میدهند؟ یا به خرید حضوری بیشتر تمایل دارند؟
در چه سطح اقتصادی هستند؟
دوست دارند با چه لحنی با آنها صحبت شود؟ خیلی رسمی یا صمیمی؟
به چه سرگرمیهایی علاقه دارند؟
اینها همه درست اما چگونه پرسونای مخاطب تهیه کنید؟
در حالت ایدهآل میتوانید با روشهایی مثل نظرسنجی از مشتریان ثابت پرسونا تهیه کنید اما در صورتی که تازه کسبوکاری راه انداختهاید یا امکان نظرسنجی و پرسش مستقیم نیست خودتان هم میتوانید تا حدود زیادی جوابها را حدس بزنید.
چگونه برای مشتریان خود یک پرسشنامه مفید و کاربردی ارسال کنیم؟
یکی از بهترین راههایی که میتوانید نظرسنجی را برای مشتریان خود ارسال کنید، از طریق ایمیل و اس ام اس است. اگر میخواهید سوالات را برای مشتریان خود ایمیل کنید، حتما حتما دقت کنید که ایمیل شما انگیز? کافی را برای مشتریان ایجاد کند و مشتی وقتش را در اختیار شما قرار دهد. برای مثال در ازای پر کردن این نظرسنجی یک هدیه بدهید یا یک کد تخفیف ارسال کنید.
چگالی یا تراکم کلمات کلیدی چیست؟حتما بخوانید: چگالی یا تراکم کلمات کلیدی چیست؟
اما قبل از اینکه نظرسنجی را در سطح گسترده پخش کنید، چند نمونه از آن را برای آدمهای مختلف ارسال کنید تا اگر سوالی گنگ و غیرقابل فهم است، ایراد آن را برطرف کنید.
نظرسنجی تلفنی هم میتواند مکمل کارتان باشد، البته اگر بخواهید به تک تک مشتریانتان تلفن کنید، بسیار زمان بر و پر هزینه است. کافی است تنها برای مشتریان دائم و همیشگی که خیلی بیشتر از بقیه از خدمات شما استفاده کردهاند، تلفن بزنید و سوالات دقیقتری بپرسید.
قدم ششم: اطلاعات خود را ارزیابی کنید
حالا تمام اطلاعاتی که لازم داشته اید را از این طرف آن طرف جمعآوری کردهاید. اما اینها صرفا یک مشت اطلاعات خام هستند که هیچ فایدهای ندارند، مگر اینکه آنها را آنالیز و تحلیل کنید. به عبارت دیگر دراین مرحله قرار است اطلاعات خام را به اطلاعات قابل استفاده برای تدوین استراتژی محتوا تبدیل کنید. بعد از اینکه بررسی و آنالیز تمام شد، باید این تحلیلها را در کنار اهدافتان قرار دهید و ارتباط این داده ها و اهداف را بررسی کنید. اجازه بدهید یک مثال برایتان بزنم.
به فرض مثال شما یک فروشگاه آنلاین لوازم آرایش دارید و هدفتان جذب مشتریان پولدار و لاکچری است. اما در بررسیهایی که انجام دادهاید، بیشتر مشتریان شما قشر متوسط نه چندان پولدار که به محصولات ارزان قیمت گرایش دارند تشکیل میدهند. پس راه را اشتباه رفتهاید و حالا بنای استراتزی محتوا را طور دیگری باید بگذارید.
یک راه برای دستهبندی اطلاعات مربوط به مشتریان دسته بندی وضعیت مشتریان فعلی بر اساس هرمی است که در آیتم بعدی به آن میپردازم.
قدم هفتم: وقت ساختن قیف بازاریابی محتوا است
خب حالا که از تمام کارهای اساسی جهان فارغ شدید، وقت آن است که بنشینید و با حوصله یک قیف محتوایی برای کسب و کار خود ایجاد کنید. شما تا پیش از این به یک درک نسبی از وضعیت مشتریان و مخاطبان خود پیدا کردید. این قیف دقیقا به شما نشان میدهد که هر مشتری کجای این قیف قرار دارد.
1- آگاهی (awareness)
محتواهایی که در بالاترین سطح قیف محتوا قرار دارند، در بخش آگاهی قرار دارند. در حقیقت محتواهای این بخش برای کسانی نوشته میشوند که هیچ آگاهی از کسب و کار شما ندارند و این محتواها قرار است آنها را به صفح? شما بکشاند.
مخاطبان این بخش طیف وسیعی از انواع اقسام مشتریها را در برمیگیرد، پس با این اوصاف:
موضوعات محتوای شما باید از دایره کسب و کار شما خارج شود و عنوانین عمومیتری به خود بگیرد.
2- محرک (trigger)
مخاطبان محتوا در این بخش کسانی هستند که از محصولات یا خدمات شما آگاه شدهاند و کمی ذهنشان درگیر این است که خدمات شما کدام بخش از نیازهای آنها را تامین میکند.
محتواهای شما در این مرحله باید کمی مخاطبان را قلقلک بدهد و آنها را به خرید از شما ترغیب کند.
3- جستجو
مخاطبان در این مرحله از قیف تصمیم گرفتهاند که در مورد محصولات شما بیشتر و دقیقتر جستجو کنند. بنابرین:
محتواهای این بخش جنب? آموزشی دارد و این محتواها باید جنبههای مثبت و منفی محصولات یا خدمات شما را به طور کامل پوشش دهد.
پیشنهاد من این است که حداقل دو برابر محتواهای قبلی برای این بخش انرژی بگذارید و بیشتر محتوا تولید کنید. چرا که مشتریان شما از دو سطح اولیه قیف گذشتهاند و نرخ تبدیل را در این قسمت میتوانید بالا ببرید. تمام خدمات و محصولاتتان را معرفی کنید و از جنبههای گوناگون بررسی کنید؛ حتی نقاط ضعف. از نوشتن نقاط ضعف خود اصلا نترسید، چرا که تمام محصولات و خدمات ضعفهایی دارند، وقتی شما با شجاعت از ضعفهایتان با مشتری صحبت میکنید، اعتماد کاربران را افزایش میدهید و اعتماد یکی از مهمترین اصلها برای تبدیل یک کاربر معمولی به مشتری همیشگی است.
4- توجه
مخاطبین این بخش قیف کاربرانی هستند که تصمیم به خرید گرفتهاند، اما نمیدانند کدام برند را انتخاب کنند. حالا دقیقا وقت این است که آموزشهای خود را بیشتر و دقیقتر کنید، گزینههای مختلف را پیش پای مشتری بگذارید، از مزایای کسب و کار خود بگویید، اما مدام نگویید از ما بخرید، از ما بخرید، در نهایت انتخاب را به خود او واگذار کنید.
5- خرید
مخاطبین این بخش کاربرانی هستند که تصمیم گرفتهاند، از برند شما خرید کنند. حالا همه چیز مهیاست و شما با این قیف زیبای محتوا نرم نرم مخاطب را به سمت کسب و کار خود کشاندهاید و حالا کاربرانی هستند که میخواهند از شما خرید کنند.
محتواهای این بخش بیشتر از نوع کپی رایتینگ است.
نمونههای خوبی که در این زمینه وجود دارد، مثلا سایت دیجیکالاست که توضیحات محصولاتش اکثرا کامل است، تصاویر آن کامل است و بخش نقد و بررسی کاربران که از بخشهای مورد علاق? من است، هم به خوبی کار میکند.
پیشنهاد من به شما در این قسمت این است که به صفحات خدمات یا محصولات خود توجه ویژهای بکنید. من کسب و کارهای زیادی دیدهام که روی مطالب وبلاگی خود سرمایهگذاری زیادی میکنند، اما هنوز صفحات خدمات و محصولاتشان ایرادات اساسی دارد، محصولات نصفه و نیمه ارائه شدهاند، توضیحات کامل نیست و مشتری را با تمام ویژگیهای محصول آشنا نمیکنند. روی این بخش تمرکز خیلی خیلی ویژهای بگذارید، تا خرید مشتری شما یک قدم بیشتر راه نیست. دستش را بگیرید و کمک کنید خریدش را انجام دهد. همینطور بخش نظرات و نقد و بررسیهای کاربران را باز بگذارید. تصاویر زیادی استفاده کنید.
6- ماندگاری
آیا تصور میکنید که با خرید مشتری از شما کار تمام است و باید بروید سراغ جذب مشتری جدید؟
اگر جوابتان منفی است که تبریک به شما. اما متاسفانه بیش از 70% از کسب و کارهای ما هنوز به قدرت مشتریان همیشگی پی نبردهاند. هنوز نفهمیدهاند که این مشتریان همیشگی چگونه بدون اینکه حتی یک ریال خرج تبلیغات کنید، برای شما تبلیغ انجام میدهند و چه تاثیر شگفت انگیزی در سود شما دارند.
این سوالی نیست که جوابش خیلی راحت باشد، اما بیشترین چیزی که به شما کمک میکند، تجربه و فیدبک شماست. به تدریج و با مرور زمان میفهمید که مشتریان شما به چه محتواهایی علاقهمندند و متناسب با همانها میتوانید محتواهای خود را تولید کنید.
من با این قیف در حقیقت یک مسیر برای شما تعریف کردم. یک مسیر که ابتدا از دور برای مشتری دست تکان میدهید و او را به سمت خود صدا میزنید. مشتری علامت شما را میبیند، به سمت شما میآید، یواش یواش بیشتر آشنا میشود با شما تعامل میکند، در نهایت از مشتریان شما میشود و در بهترین و فوقالعادهترین حالت از مشتریان همیشگی شما میشود.
قدم هشتم: یک تقویم محتوا تهیه کنید
تا به حال اصطلاح «پرسپکتیو دید پرنده» را شنیدهاید؟ پرسپکتیو دید پرنده پرسپکتیوی است که از زاویه بالا و دید یک پرنده به همه چیز نگاه میکند، مانند تصویر زیر. تقویم محتوا هم همین نقش را برای محتوای شما دارد.
آیا باید محتوای قدیمی خود را بروزرسانی کنید؟حتما بخوانید: آیا باید محتوای قدیمی خود را بروزرسانی کنید؟
پرسپکتیو دید پرنده
تا اینجا شما حدودا مسیر خود را مشخص کردهاید، چه چیزهایی اهمیت دارند چه چیزهایی بیاهمیت هستند و روی چه محتواهایی باید سرمایه گذاری کنید. حالا کافی است که برای مسیر محتوای خود یک نقش? عملی بکشید. تهی? یک تقویم محتوا شما را در مسیر عملی بازاریابی محتوا نگه میدارد. میتوانید
قیف محتوایی که در بالا گفتم را در تقویم خود بگنجانید و دقیقا مشخص کنید که در طول ماه چند درصد از محتوا به کدام بخش قیف اختصاص دارد. تقویم محتوا به شما زمانبندی میدهد و میتوانید نویسندههای هر محتوا را مشخص کنید.
برای مدون کردن تقویم محتوا من چند پیشنهاد کوچک برای شما دارم. چند برنامه مفید و کاربردی در این زمینه را برایتان به طور مختصر توضیح میدهم.
1. تقویم گوگل (Google Calender)
تقویم گوگل از نرم افزارهای تحت وب شرکت گوگل میباشد. تقویم گوگل به شما این امکان را میدهد که برنامههای خود را در آن وارد کنید و از سیستم آلارم هم برای یادآوری برنامهها استفاده کنید. یکی از مزایای تقویم گوگل این است که میتوانید تاریخ میلادی را به شمسی تبدیل کنید.
2. گوگل شیت (Google Sheets)
گوگل شیت مشابه اکسل در مجموعه آفیس است که گوگل آن را به صورت اپ آنلاین عرضه کرده است. کافی است ستونهایی را به تاریخ و ردیفهایی با به موضوعات محتوا اختصاص دهید و یک تقویم بسازید.
میتوانید به بقیه همکاران خود دسترسی دهید تا کارهای خود را با هایلایت رنگی، نوشته یا تیک زدن در حالتهای مختلف (در حال انجام، انجام شده و...) قرار دهند.
3. نرم افزار آسانا (asana)
آسانا یکی از کاربردیترین نرمافزارها برای مدیریت پروژه و برنامهریزی محتوای سایت است. اگر برای تقویم محتوا به بخشها و قسمتهای زیاید نیاز دارید، آسانا یکی از بهترین گزینهها برای شماست.
4. نرم افزار ترلو (Trello)
نرمافزار ترلو بسیار محیط دوستانه و قابل فهمی دارد و همه چیز در آن سادهسازی شده. هر ستون را به مرحلهای از تولید محتوا اختصاص دهید و تمام نویسندهها یا ویراستارها را به یک برد اضافه کنید.
انتقال هر کارت به معنی انتقال بین مراحل انجام کار است. ترلو امکانات زیادی برای میزبانی فایل، زمانبندی، نوتیفیکیشن و ثبت نظر دارد.
قدم نهم: شاخصهای عملکرد خود را تعیین و تنظیم کنید
شاخصهای عملکرد اعداد و ارقامی هستند که نشان میدهند کارتان را درست انجام میدهید یا نه.
برای مثال، عملکرد پیج اینستاگرام با شاخصهایی مثل لایک، کامنت، ایمپرشن، بوکمارک و تعداد فالوور سنجیده میشود. تمام این شاخصها قابل اندازهگیری و ثبت هستند. در وبسایتها هم چندین شاخص برای اندازهگیری عملکرد وجود دارد که تعدادی از آنها میتواند عملکرد و تاثیرگذاری محتوا را نشان دهد.
شاخصهای متداول عملکرد محتوا موارد زیر هستند:
تعداد بازدید
تعداد نظر
میانگین اسکرول صفحه
نرخ کلیک CTA
ترافیک ورودی از گوگل
زمان ماندگاری در صفحه
تعداد بهاشتراک گذاری
رتبه در کلیدواژه
تمام این شاخصها به کمک گوگل آنالیتیکس، تگ منیجر و سرچ کنسول گوگل قابل اندازهگیری هستند.
بهتر است از همان ابتدا گزارشهایی را برای این شاخصها به صورت هفتگی و ماهانه تهیه کنید. بعد از مدنی فعالیت و رسیدن اعداد به یک سطح نسبی میتوانید در اهدافی مبتنی بر اعداد قابل پیشبینی در نظر بگیرید.
برای مثال، اگر بازید کل صفحات وبسایت شما در روز 1500 است هدف خود را روی 3000 تا یک ماه آینده قرار دهید.
کم کم یاد میگیرید چه نکات و کارهایی روی چه شاخصی تاثیر بیشتری دارد. مثلاً نوشتن عنوانهای جذاب نرخ کلیک در نتایج جستجو را زیاد میکند و پاراگرافبندی و استفاده از تصاویر میانگین عمق اسکرول صفحه را بیشتر میکند.
قدم دهم: محتواهای شگفتانگیز بسازید
تمام کلمات کلیدی را درآوردید، تقویم محتوا را ساختید و میدانید که دقیقا برای چه کسی محتوا تولید میکنید. حالا وقت آن است که محتوای خود را بسازید.
محتوای همیشه سبز: حرفی که تاریخ انقضا ندارد!حتما بخوانید: محتوای همیشه سبز: حرفی که تاریخ انقضا ندارد!
دقت کنید، من میگویم محتوای خود را بسازید، نه اینکه صرفا محتوایی بنویسید.
خب. اینها درست، اما چگونه محتوای شگفتانگیز بسازیم؟
ساده، روان و مفید بنویسید. سعی کنید قواعد نگارشی و ویرایشی را رعایت کنید. (به کتاب غلط ننویسیم از استاد بزرگ ابوالحسن نجفی مراجعه کنید). از جملات طولانی و اصطلاحات قلنبه سلنبه استفاده نکنید.
از انواع متنوع محتوا استفاده کنید. (مثلا تصویر، کیس استادی، نمودار، ویدیو، پادکست و ...) فقط به متن اکتفا نکنید. استفاده از انواع متنوع محتوا طیف متنوعتری از کاربران را به سمت سایت شما میکشاند. شاید برایتان جالب باشد بدانید محتواهایی که از تصاویر مرتبط برای مطالب استفاده میکنند، 30% بیشتر از محتواهای صرفا متنی دیده میشوند.
متن خود را خوانا بنویسید. این هم برای سئو و هم برای کاربران مناسب است. حالا منظور ما از خوانا بودن چیست؟ از تگهای H1، H2، H3 استفاده کنید. جاهایی که مهمتر هستند را بولد (Bold) کنید. از نشانههای بولت (Bullet) استفاده کنید.
منبع:https://www.novin.com/blog/how-to-write-content-strategy/